۱۱ مرداد ۱۳۸۶

هوا

فوریه: اوج سرمای تورنتو. ده دقیقه سوز 35 درجه زیر صفر برای سرما‌زدگی کافی‌ست. در پیاده‌رو راه می‌روم؛ از در و دیوار برف توفانی می‌بارد. باد زوزه‌کشان در جهت خلاف حرکتم می‌وزد و مرا به عقب می‌راند، عین فیلم سینمایی. همه نکات ایمنی را رعایت کرده‌ام؛ تمام چیزهایی که از دوره کوهنوردی آموخته‌ام. خدایا چقدر سرد است! انگشت کوچکم از زیر دستکش بی‌حس شده. انگشتانم را مرتب باز و بسته می‌کنم تا کمی گرم شوند. سرعتم را زیاد می‌کنم، وارد سوپرمارکت می‌شوم تا نجات یابم.

آگوست: اوج گرمای تورنتو. نیم ساعت زیر آفتاب در هوای شرجی 35 درجه بالای صفر برای گرما‌زدگی کافی‌ست. در پیاده‌رو راه می‌روم؛ آنچنان لباسی تنم نیست با این حال عرق از سر‌و‌رویم سرازیر است. هر چه سریع‌تر وارد سوپر‌مارکت می‌شوم و به یاد زمستانی که دوباره می‌آید خنک می‌شوم.

هیچ نظری موجود نیست: