۰۷ فروردین ۱۳۸۵

پیرمرد و دریا

کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی درباره پیرمرد ماهیگیر فقیری است که به امید صید یک ماهی بزرگ و پولدار شدن، راهی آب های دوردست می شود. پیرمرد پس از چند روز تلاش نافرجام ماهی بسیار بزرگی می بیند و با از جان گذشتگی، تلاش فراوان و چند روز جنگیدن سرانجام ماهی را صید می کند. ولی چون تا بندر مسافت زیادی بود، در مسیر برگشت کوسه ها به ماهی صید شده- که قایق پیرمرد آن را می کشید- حمله می کنند. پیرمرد با تمام توان با کوسه ها می جنگد ولی زمانی که قایق به ساحل می رسد، دیگر از ماهی فقط اسکلت باقی می ماند.

ماهیگیر ریسک کرد و پاداش خطر کردنش را با صید ماهی گرفت ولی همین ریسک- زیاد دور شدن از بندر- باعث شد پیرمرد خسته و مجروح و نالان، دستش خالی بماند و فقط دلش به این خوش باشد که معروف شده که بزرگترین ماهی را صید کرده.

در پایان داستان، ماهیگیر تمام سختی ها و ناکامی ها را با تلخی می پذیرد و با آرزوی بازگشت دوباره به دریا- این بار مجهزتر و با تجربه تر- و صید یک ماهی بزرگ دیگر به خواب می رود.

همینگوی از زبان ماهیگیر می نویسد:

"A man can be destroyed but cannot be defeated"

«یک مرد ممکن است نابود شود، ولی شکست نمی خورد»

۳ نظر:

قاصدک وحشی گفت...

پیرمرد، سختی کشید ولی معنای عمیق تری از زندگی و تلاش را چشید؛ طعمی که او را دوباره به میان دریا می کشد؛ این بار با دیدی روشن تر و با دستانی تواناتر که رخوت خستگی را کنار می زند و او را امیدوارانه تر به تلاش می خواند.

نوشته قشنگ و اثرگذاری بود.
موفق باشی.

ناشناس گفت...

حقیقتا این مانولین است که بار دیگر به پیرمرد امید زندگی میدهد اگر قرار بود که مانولینی در داستان نباشد دیگر پیرمرد هیچ وقت آن صبح از خواب برنمی خواست.اما آیا ما هم در زندگی برای خودمان مانولین داریم تا به کمک آن(شیئ یا انسان)شکست هایمان را تحمل کنیم؟!
بعضی وفت ها باید مرزهای قانونی را نادیده گرفت تا سانتیاگو شد در غیر این صورت هیچ چیز باارزشی خلق نخواهد شد و هیچ نوبلی به همینگوی ها اهدا نخواهد شد.

Amir souri گفت...

حقیقتا این مانولین است که بار دیگر به پیرمرد امید زندگی میدهد اگر قرار بود که مانولینی در داستان نباشد دیگر پیرمرد هیچ وقت آن صبح از خواب برنمی خواست.اما آیا ما هم در زندگی برای خودمان مانولین داریم تا به کمک آن(شیئ یا انسان)شکست هایمان را تحمل کنیم؟!
بعضی وفت ها باید مرزهای قانونی را نادیده گرفت تا سانتیاگو شد در غیر این صورت هیچ چیز باارزشی خلق نخواهد شد و هیچ نوبلی به همینگوی ها اهدا نخواهد شد.